نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





نمینویسم



چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی

چون…

نمی نویسم …..

چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی

حرف نمی زنم ….

چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی

نگاهت نمی کنم ……

چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی

صدایت نمی زنم …..

زیرا اشک های من برای تو بی فایده است

فقط می خندم ……

چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام.


[+] نوشته شده توسط homan در 23:50 | |







تا حالا شده؟؟

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟
خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…

تا حالا شده؟؟

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟

خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه…

نتونه به هیچکی اعتماد کنه…

هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه,

آخرش برسه به یه بن بست …

تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه …

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه

به اون هم نمی تونه بگه…

خبری از آسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!

بهش محل هم نداده

تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره …

خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله…

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!

خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده …

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا …

پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه…. ؟!


[+] نوشته شده توسط homan در 23:47 | |







رفته ای اما….


خدایمان هست
بگذار هرگز پس از ما کسی از آنچه از تو بر ما گذشت چیزی نداند.

نامه اول

رفته ای اما...
خدایمان هست
بگذار هرگز پس از ما کسی از آنچه از تو بر ما گذشت چیزی نداند.
با رفتنت عاشق شدم و با بودنت جسمی کرخت بیش نبودم

به خیال خودت از خویشتنم کردی دور
غافل از آنکه من ازتوبه تو نزدیکترم

چنان چون روحی که در پایان سفر خود را به هجوم ناباوری های زمان سپرده بود
تا به امروز که جز وامانده های احساسات به یغما برده اش چیزی ندارد
و من مانده ام در میان مردمانی که دوست ترشان نمی دارم
و لحظه به لحظه احساس ترحم نسبت به شان در من جوانه می زند
از آن رو که مردگانی بیش نمی دانمشان که چشمان بسته شان را حریصانه به اشتیاق رسیدن به منافع شان باز نگاه داشته اند
و همان آنانند که به وقاحت چون انگشتانی به سویم نشانه می روند
و مرا متهم به کشتن نفس خویش می سازند که تو را به باور نشسته ام.
بی خبرتر از آنند که بدانند زجری لذت بخش در تمامی بند های تنم زاده شده ست
که مرا مسخ وجود ناوجودم می کند ومن در تهی گاه هستی فرو می شوم
و در هم لولیدن دو روح را احساس می کنم
و می بینم که به آرامشی ابدی دست می یابم
آری به عشقت زنده می شوم که عشق نفس بخشد و در آن نفس نباشد
آری بگذار هرگز کسی نداند که هزاران خواهش زنده در هر آن
مرا ملتمس آفریدگارم می سازد که تنها او می داند و بس.

آن که عاشقانه دوستت می دارد.


[+] نوشته شده توسط homan در 23:44 | |







کنج لبانت

مرهم زخمهایم کنج لبان توست

بوسه نمیخواهم سخن بگـــــــــو


[+] نوشته شده توسط homan در 11:36 | |







به کجا مینگری؟

به کجا مینگری؟بودنت تنها نیست

توخدارا داری و من آرامش چشمان تو را

 


[+] نوشته شده توسط homan در 11:30 | |







دختر ها چه شوهری می خوان!!!

دختر ها چه شوهری می خوان :

یه دختر 18 ساله:به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه

دختر 22 ساله : او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟مرد ایده آل او باید پول دار  خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه وسخاوت مند او بايد شوخ طبع، ورزشكار، شيك پوش، رمانتيك و شـنونده خوبي باشد. بله خصوصيات و صفات آن مرد بسيار طولاني است. دخـتر مـردي را ميخواهد كه او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدايا و دادن وعده عشق ابدي و جاويدان تـبديل به الهه گرداند.

دختر 32 ساله: کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه فقط یه مرد خوب می خواد لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه یه کار خوب با حقوق مکفی خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه

دختر 42 ساله :تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید )یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه ورزشکار نباشه اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه

دختر 52 ساله: او فقط  مي خواهد... هر چی بود باشه دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه که نوه هاش رو بترسونه راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته

دختر 72 ساله: تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم مردمورد علاقش هنوز نفس بکشه


[+] نوشته شده توسط homan در 14:10 | |







تنها تو


صــدایـت را مــی خـــواهم تــا مــوســیقی ســکوت لــحظه هــایــم بــاشــد

نــگاهــت را مـی خـواهم تــا روشــنی چشــمهای خســته ام بــاشـد

  وجــودت را مــی خــواهم تــا گــرمــای قــندیل آغـوشــم بـاشد

  خیالت را می خواهم تا خاطر لحظه های فراموشم باشد


دستها یت را می خواهم تا نوازشگر اشکهایم باشد

و تــنهـا خــنده هــایــت را مــی خــواهـم تـــا

مرحم کهنه ی زخمهای زندگی ام باشد


 
آری تـــنها تــــو را مـــی خـــواهــــم


[+] نوشته شده توسط homan در 1:33 | |







ماه من


سلام مــاه مــن

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود

گفتم بیایم سراغ ِ خودت

احوال مهتابیت چطور است

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا . . .

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود  …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد

تو فقط ماه من بمون و باش

ماه من

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان ... خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش


[+] نوشته شده توسط homan در 1:27 | |







یک نفر



[+] نوشته شده توسط homan در 1:22 | |







خوشبختی

چه غریبانه می خواهمت

آن لحظه که اشک در چشمانت می رقصد و چشمان من مست چشمان تو است

آن لحظه که قفل می کنی مرا در دستانت و

زندانی می کنی مرا عاشقانه و

تنگ و تنگ تر می کنی این زندان را

آن قدر تنگ ... تا مرز یکی شدن

چه بی تابانه می خواهمت

آن لحظه که دستم را می گذاری روی قلبت و می گویی : ببین برای تو می زند

و من غرق می شوم در این همه خوبی

در این همه احساس گاهی شک می کنم که شاید خواب باشد این ها

شاید رویا باشد این همه خوشبختی

اما وقتی گم می شوم در آغوشت

فراموش میکنم همه ی این ها را

و میگویم : حتی اگر رویا باشد رویای قشنگی است

بگذار باشد

بگذار این لحظه را

فقط این لحظه را خوشبخت باشم

 


[+] نوشته شده توسط homan در 1:12 | |



صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد