امد اما....
امد اما در نگاهش ان نوازشها نبود
چشم خواب الودش را مستی رویا نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود
دیدم ان چشم درخشان را ولی در این صدف
گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود
ای نداده خوشه ای زان خرمن زیباییم
تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود
نظرات شما عزیزان:
|